تاریخ انتشارشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۵۷
کد مطلب : ۸۱۳

هنر زندگی (۶۷)

سلام بر رهروان راه زندگی
 
خوبید عزیزان!؟
این روزها که باهم راه ها و روش ها و سبک های فرزند پروری را مرور می کنیم، در حقیقت داریم یکی دیگر از دوره های زندگی را تمرین و‌ مرور می کنیم! شاید بتوان گفت که همه دوره های زندگی آدمی از زیبایی و اهمیت خاص خودش برخوردار است اما دوره فرزندپروری به دلیل تاثیر شایان توجهی که بر زندگی فرزندمان دارد و ما در آینده ای نه چندان دور شاهد رفتارهای فرزندی خواهیم بود که در بین تمامی عوامل، خودمان بیشترین نقش و سهم را در شدنش داشته ایم، بنابر این به صورت جدی این دوره از اهمیت بیشتری برخوردار است و می طلبد تا آموزه های مربوط به این دوره از زندگی را با دقت بیشتری دنبال کنیم👌
 
🔴 بررسی برخی از سبک های فرزند پروری
 
اگر رفتارهای والدین را نسبت به فرزندشان مورد توجه قرار دهیم خواهیم دید که عموماً این رفتارها طیفی از نرمش و محبت تا نظارت و سخت گیری را در موقعیت های گوناگون در خود دارد. بستگی دارد که تا چه میزان و چه ترکیبی از این ملات رفتاری در فرزند پروری خود استفاده کنیم، قطعاً نتایج مختلفی به بار خواهد آورد.
امروزه متأسفانه دیده می شود که بسیاری از والدین در
فرزند پروری تنها به ابراز عشق و محبت می پردازند و از نظارت و گاهی تنبیه به معنای آگاهی دادن و قطع محبت کوتاه مدت نیز خودداری می کنند! 
 

در رفتار این دسته از والدین نسبت به فرزند نشانه هایی از محبت بیش از اندازه و افراطی و بدون اعمال نظارت های لازم وجود دارد. این گونه پدر و مادرها، تحت تأثیر این کج فهمی و سوء برداشت که «روان شناسان با تنبیه مخالفند»، از به کار بردن هر نوع تنبیهی اجتناب می کنند. در واقع، کودکان بر حسب رفتار و اعمالشان، گاهی هم به تنبیه متناسب نیاز دارند. تشویق و تنبیه تنها شیوه ای است که باعث می شود کودک بین آنچه درست و آنچه نادرست است فرق قائل شود. از طریق تشویق و تنبیه والدین است که ارزش های فرهنگی فرا گرفته می شوند. اگر شرایط ایجاد کند کودک به تنبیه نیاز دارد. اشتباه عمومی این است که از یک طرف، بسیاری از والدین در تنبیه کردن رفتارهای ناسازگار و ناهمخوان نشان داده و گاهی کنترل خود را از دست داده و به رفتارهای شدید، خشونت آمیز و حتی تنبیه بدنی روی می آورند! و گاهی همان والدین در موقعیت مشابه هیچ عکس العملی از خود نشان نداده و باعث تقویت رفتار نادرست فرزند خود می شوند.
 
 

کودک در یک موقعیت برای کاری که کرده است توبیخ می شود و در موقعیت دیگر، انجام همان کار یا نادیده انگاشته می شود و یا حتی مورد تشویق قرار می گیرد. این کار، کودک را گیج می کند. از طرف
دیگر، برخی از والدین، حتی در شرایطی که کودک باید تنبیه گردد، از این کار سرباز می زنند و یا با او مخالفت نمی کنند. بدین ترتیب  کودک به احتمال زیاد لوس و خودخواه بار می آید و در آینده الگوهای رفتاری ضداجتماعی و مجرمانه از خود نشان می دهد. بدیهی است که منظور ما از تنبیه هیچگاه تنبیه فیزیکی و بدنی نیست، بلکه شیوه های دیگری از تنبیه است مانند اخم کردن، همان آگاهی دادن همراه با جدیت و ضابطه، گاهی تشر زدن و بیدار کردن در خلوت، نه در جمع و گاهی از طریق قطع محبت به صورت هدفمند و کوتاه مدت است که از بهترین و کارساز ترین روش های تنبیه است.
در مقابل این دسته از والدین که فقط محبت می کنند، برخی دیگر عقیده دارند که سخت گیری نسبت به فرزندان، بهترین شیوه تربیتی و ضامن موفقیت آن ها در آینده است. در این راستا آنها سخت گیری را از اندازه می گذرانند و فراموش می کنند که هر کودکی به طور طبیعی تمایل به آزادی و استقلال عمل دارد. سخت گیری بیش از حد، روح آزادی را در کودک از بین می برد و این ایده غلط را در او به وجود می آورد که آزاد و مستقل بودن، نامطلوب است. در دنیای پر رقابت امروز، کودک باید دارای اعتماد به نفس باشد. و این نیز تنها از طریق پشتیبانی والدین به دست می آید.
 

در شرایطی که پدر و مادر تنها سخت گیری و کنترل و نه عشق و محبت را به کار گیرند، فرزندان شخصیت فردی خود را از دست می دهند و در تصمیم گیری های مناسب در زندگیشان ناکام می مانند زیرا همیشه این پدر و مادر بوده
اند که تصمیمات لازم را برای آن ها گرفته اند.
روان شناسان به این پدیده، فرزندپروری قدرت طلبانه می گویند. کودکانی که دارای والدین قدرت طلب باشند، استقلال لازم را به دست نمی آورند و در شرایطی که نیازمند تصمیم گیری باشند، دچار اضطراب می گردند. آن ها تمایل پیدا می کنند که در تمام فعالیت ها نقش دوم را بازی کنند.این کودکان در بزرگسالی نمی توانند نقش رهبری را بر عهده بگیرند. همیشه این احتمال وجود دارد که آن ها در کلیه زمینه ها احساس زیردستی نسبت به دیگران داشته باشند. در واقع، این کودکان هرگز نخواهند توانست به اهداف مورد نظر خود در زندگی دست یابند. کودک نمی تواند در خلاء عاطفی رشد یابد. اگر والدین هیچگونه عشق و محبتی نشان ندهند و فقط با سخت گیری با او برخورد کنند،زندگی برای کودک بی ارزش و بی ثمر می شود. کودکان در بسیاری از مواقع نیاز به آغوش پدر و مادر دارند. آغوش والدین به او اطمینان و آرامش می بخشد. تماس بدنی بین مادر و کودک، مطمئناً نخستین شاخص عشق و محبت نزد فرزند است. همچنان که کودک بزرگ تر می شود، کلمات اطمینان بخش پدر و مادر، جای آغوش آنها را می گیرد. نیازی به ذکر این نکته نیست که ابراز عشق و محبت، ضرورت قطعی برای رشد سالم فرزند دارد و در غیاب آن، شخصیت کودک دچار اختلال خواهد شد. کودکانی که دارای فقر و محرومیت عاطفی و محبت باشند نمی توانند در آینده شریک خوبی در زندگی زناشوئی باشند زیرا پیوند موفق بین زندگی دو فرد از طریق عشق و محبت برقرار می گردد.
 

از آنچه تا کنون
گفته شد کاملاً روشن است که بهترین شیوه، فرزندپروری مقتدرانه است که همراه با نظارت مناسب و محبت کافی باشد. والدین باید برای کلیه درخواست های کودک پاسخ های مناسب ارائه دهند! این پاسخ همواره تأمین نیازهای او و تن دادن به درخواست های او‌ نیست، بلکه اجرای ضوابطی است که قبلاً برای او‌ مطرح شده.  همچنین باید بین کودک به عنوان یک انسان از یک سو و رفتارهای کودکانه او از سوی دیگر، تفاوت قائل شد. والدین مقتدر کودک را به خاطر رفتارهای پسندیده اش تشویق و به خاطر اعمال ناپسندش تنبیه می کنند. این والدین رفتار متعادلی در ارتباط با فرزندانشان دارند. آن ها فرزندشان را با تنبیه به خاطر رفتاری در یک روز و تشویق به خاطر همان رفتار در روز دیگر، گیج نمی کنند. کودکان نیز همانند همه ما، رفتارهای سازگار را بسیار آسان تر از رفتارهای نامتعادل درک می کنند. مهم ترین نکته در اینجا این است که هنگامی که کودک برای رفتارش تنبیه شد درک می کند که پدر و مادر هنوز به او به عنوان یک فرد عشق می ورزند.
در انتها بار دیگر رعایت «خط تعادل» در تمامی امور زندگی و از جمله فرزندپروری را گوشزد نموده و در هفته آینده با مثال های دیگر بررسی بیشتری روی روش فرزندپروری مقتدرانه خواهیم داشت.
 موفق و سربلند باشید.🌹
 
اقتباس و تنظیم:
فاطمه موسوی، روان شناس و زوج درمانگر
شاهین نوش آبادی مشاور امور خانواده
۱
نام شما
آدرس ايميل شما

مطلب زیر سخنانی از استاد ناصر مهدوی است که تحت عنوان خانواده خوب تقدیم شما مخاطب عزیز می شود.
16- حق حفاظت از پاکی محیط زیست این حق جزو حقوق متقابل است و اگر یک نفر رعایت نکند همه مغبون می شوند. اساس ان بر رعایت قاعده طلایی ...
ادامه مصاحبه با مهندس علی اکبر معین فر