تاریخ انتشارشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۵۵
کد مطلب : ۲۱۱

شکل گیری محله نازی آباد (3)

مهندس علی اکبر معین فر در ادامه سخنان خود که هفته گذشته منتشر کردیم چنین ادامه دادند:

یکی از کسانی که خیلی علاقه داشت در آن منطقه کار انجام دهد «ملکه ثریا» بود. خودش هم چندین مرتبه به آنجا آمد. یک مرتبه که قرار بود وی برای سرکشی به نازی‌آباد بیاید ، ما به بهانۀ اینکه «ثریا» می‌آید، آن پولی را که برای تشریفات بود همه را برای درختکاری هزینه کردیم. بنابراین مقدار زیادی درختکاری که در خیابان آرامگاه (شهید رجایی) شد، به همین علت بود. یک باغ بزرگ اربابی در نازی‌آباد بود که ما به آن جنگل نازی‌آباد می‌گفتیم. این باغ در شمالی‌ترین نقطۀ نازی‌آباد قرار داشت و متعلق به بیمه ایران بود. این باغ تبدیل به پارک شد که اکنون پارک سردار جنگل نام دارد.

یکی دیگر از کارهای زیربنایی که در آنجا صورت گرفت، حفر چاه آب بود که آب اهالی آنجا را تأمین می‌کرد. «غلامرضا پهلوی» کارخانه یخ‌سازی را در علی آباد درست کرده بود. آن زمان قبل از اینکه کارخانه یخ سازی درست شود در تهران یخچال‌های بزرگی در محله‌های مختلف وجود داشت که هرچه آب آلوده بود در آنجا جمع می‌شد و زمستان یخ می‌زد. به خاطر دیوارهای بلندی که این یخچال‌ها داشتند، می‌توانستند یخ‌ها را حفظ کنند و تابستان هم مردم این یخ‌ها را می‌خریدند. به تدریج کارخانه‌های یخ سازی درست شد.

یکی از این کارخانه‌های یخ را «شاپور غلامرضا پهلوی» در محله علی آباد احداث نمود که از آب آن منطقه برای تولید یخ استفاده می‌کرد. ما هم به دلیل اینکه مسئولیت داشتیم، برای وی صورتحساب فرستادیم و گفتیم هزینۀ آبی که استفاده کرده‌ای پرداخت کن. این برخورد برای آنها اصلاً قابل تحمل نبود. اینکه کسی بخواهد پول آب از «شاپور غلامرضا» دریافت کند برای آنها بسیار عجیب و غیرقابل باور بود. به آنها ضرب الاجل دادم که اگر تا موعد مقرر هزینه آب مصرفی را پرداخت نکنید آب را قطع می‌کنیم. آنها در موعد مقرر هزینه را پرداخت نکردند ما هم آب را قطع کردیم. افراد «غلامرضا پهلوی» مقابل اداره جمع شده بودند. به من خبر دادند که آنها منتظرند شما بروی بیرون تا شما را ضرب و شتم کنند. من با «مهندس الهی» تماس گرفتم و به ایشان گفتم آقای مهندس! در محلۀ علی آباد آقای شاپور «غلامرضا پهلوی» کارخانه یخ دارد هزینه آب اش را پرداخت نکرده من هم آب را قطع کردم. حالا عده‌ای را فرستادند تا مرا کتک بزنند. من هیچ حرفی ندارم؛ اما به دلیل اینکه رئیس بانک ساختمانی و نمایندۀ شما در این منطقه هستم، از این نظر ممکن است برای شما مشکل ایجاد شود. ایشان گفت: همان جا بمان تا من بیایم. دیدم این مرد بزرگوار بدون اینکه به من بگوید چرا این کار را کردی و سیاست به خرج ندادی و یا اینکه چرا قبل از اقدام ، مرا مطلع نکردی ، گفت: همان‌جا بنشین وکاری نداشته باش. تقریباً یک ساعت بعد «مهندس الهی» آمد جلوی دفتر و با ماشین خودش مرا آورد تهران. نمی‌دانم ایشان چه اقدامی کرد که فردای آن روز پول به حساب ما واریز شد و آب مجدداً وصل شد.

بعد از آن ماجرا ، آنها دیدند اگر قرار باشد هزینۀ آب را پرداخت کنند ، این کار، اصلاً برایشان سودی ندارد. از طرفی این کارخانه یخ‌سازی باعث شده که کار یخ فروشان دیگر کساد شود. سایر کارخانه‌های یخ سازی آنجا را اجاره کردند و پس از مدتی تعطیل شد. این مطالبی بود که در ارتباط با نازی‌آباد به خاطر داشتم و گفتم. حالا اگر سؤالی دارید بفرمایید.
 

 
شما به بسیاری از سؤالات ما پاسخ دادید ، جنابعالی از سال 1334 که در آنجا شروع به کار کردید، تا چه سالی آنجا بودید؟

این مطلب را هم باید اضافه کنم. در سال 1338 آقای «موسی مهام» به عنوان شهردار تهران منصوب شد. وی فرد بسیار فعالی بود. قبل از اینکه آقای «مهام» شهردار تهران شود اهالی نازی‌آباد خیلی علاقه‌مند
بودند که نازی‌آباد به شهر تهران ملحق شود. با آنکه کارهای عمرانی فراوانی در آنجا صورت گرفته بود، آسفالت آنجا توسط شرکت کوکس آلمان انجام شد. به هر حال به گونه‌ای نبود که مردم از هر جهت رضایت داشته باشند. برای آنها یک حالت تحقیری بود که نازی‌آباد در کنار شهر به عنوان شهرک محسوب شود؛ به همین دلیل مردم آنجا علاقه‌مند بودند که جزء تهران باشند. اهالی نارمک و یوسف آباد هم همین درخواست را داشتند؛ اما شهرداران تهران اجازه نمی‌دادند و می‌گفتند ما نمی‌توانیم خدمات برسانیم.
هنگامی که آقای «موسی مهام» شهردار تهران شد، اهالی این سه منطقه از ایشان درخواست کردند که جزء تهران شوند. ایشان گفت اشکالی ندارد شما جزء تهران می‌شوید و همان کسانی که در آنجا رئیس دفتر بانک ساختمانی هستند شهردار آنجا شوند. در نتیجه من شهردار نازی‌آباد شدم. پس از مدتی معاون ایشان آقای «عقیلی» گفت: قانوناً شهردار نمی‌تواند به شما حکم شهرداری دهد؛ بنابراین شما را به عنوان رئیس منطقه تعیین می‌کنیم. پس این اقدامی بود که توسط آقای «مهام» صورت گرفت. وی فرد بسیار فعالی بود که در آن زمان به شهردار فواره ساز معروف شده بود؛ زیرا در آن دوره آب‌نما و فواره زیاد می‌ساخت. همیشه صبح زود از مناطق مختلف تهران سرکشی و بازدید می‌کرد. هنگامی که قرار بود وی برای بازدید به منطقه بیاید از قبل اطلاع می‌داد و ما آن روز را صبح زود قبل از اذان صبح به منطقه می‌آمدیم و نمازمان را در دفترمان می‌خواندیم.خودش هم صبح زود می‌آمد.
زمانی که آپارتمان‌های چهار طبقۀ هزار دستگاه را می‌ساختیم، یک هیئت ژاپنی بعد از زلزله‌های شمال و پارسینج همدان به ایران آمد و از شهرهای مختلف بازدید نمود. از جمله مناطقی را که این هیئت بازدید کرد، محله نازی‌آباد بود. در میان اعضای این هیئت پیرمردی به نام «پرفسور نایتو» حضور داشت که برج مرتفع ژاپن را ساخته بود. آن زمان استانداردهای مربوط به مقابله با زلزله رعایت نمی‌شد ، اما آن ساختمان‌ها بسیار خوب و محکم ساخته شده بود؛ ولی در مقابل زلزله مقاوم نبود. ایشان از نحوۀ ساخت آن ساختمان‌ها اظهار رضایت کرد و در گزارشش هم نوشت: از مناطقی که بازدید کردم ساختمان‌های این منطقه مناسب‌تر از سایر مناطقی که بازدید کردم ساخته شده بود. ایشان هنگامی که به ژاپن برگشت برای دو نفر از ایرانیان بورسیه در نظر گرفت یک نفر در زمینه سایزولوژی و یک نفر هم در ارتباط با مهندسی زلزله تا در آنجا دوره‌ای را طی کنند. یک روز من رفتم دفتر فنی پیش آقای «مهندس بدیعی» که رئیس آنجا بود. ایشان به من گفت تو حاضری به ژاپن بروی؟ گفتم بله؛ تا اینکه پس از مدتی، از دانشگاه «واسه دا» توکیو برای ما دعوت‌نامه آمد. به آقای «مهام» جریان را گفتم. ایشان هم از فعالیت من در نازی‌آباد تقدیر و تشکر نمود و یک نفر را به جای من منصوب کرد. بنده تا سال 1338 آنجا بودم که به ژاپن رفتم.
نکته‌ای که لازم است اینجا بگویم و ارتباطی به نازی‌آباد ندارد، این است که استاد «نایتو» بازنشسته شده بود و شاگردانش برایش محل یادبود ساخته بودند و آنجا را اداره می‌کرد. آزمایشگاهی بود که خودش هم آنجا کار می‌کرد. شخصیت محترم و بامحبتی بود. مدت‌ها گذشت که فهمیدیم بورسی که دانشگاه ماهیانه به ما پرداخت می‌کند توسط «پروفسور نایتو» هزینه می‌شود. بیش از یک سال آنجا بودم. ایشان در گزارش خود می‌نویسد: هنگامی که دیدم استحکام ساختمان‌ها در ایران مناسب نیست، تنها کاری که توانستم بکنم این بود که دو نفر را در ارتباط با زلزله‌شناسی تربیت کنم.

در نازی‌آباد چهار بازارچه ساخته شد. آیا این بازارچه‌ها در طرح شما بود؟

بله؛ هنگامی که من آمدم مقداری از آن را آقای «اسلامیه» انجام داده بود.

در ارتباط با خدمات شهری آنجا علاوه بر تأمین آب و برق، چه تعداد مدرسه ساخته شد؟

دقیقاً به خاطر ندارم؛ اما تعدادی مدرسه ساخته شد. بعد از این که از ژاپن برگشتم، زمان دولت «علی امینی» بود که سازمان مسکن تأسیس شده بود. من معاون فنی آنجا شدم. در محله جنوب تهران سیل آمده بود که قرار شد برای سیل‌زدگان تعدادی خانه ساخته شود. تمام امور ساختمانی هم تعطیل شده بود و مسئولیت این کار را بر عهدۀ سازمان مسکن گذاشتند. ما منطقۀ هزار دستگاه را انتخاب کردیم و نقشه‌های آن توسط سازمان مسکن تهیه شد و آقای «مهندس‌ هاشم صباغیان» مهندس ناظر آن ساختمان‌ها شد.

ادامه دارد ...
 
۰
نام شما
آدرس ايميل شما

مطلب زیر سخنانی از استاد ناصر مهدوی است که تحت عنوان خانواده خوب تقدیم شما مخاطب عزیز می شود.
16- حق حفاظت از پاکی محیط زیست این حق جزو حقوق متقابل است و اگر یک نفر رعایت نکند همه مغبون می شوند. اساس ان بر رعایت قاعده طلایی ...
ادامه مصاحبه با مهندس علی اکبر معین فر