💔 افزایش آمار طلاق در سالهای اخیر در ایران به یک بحران اجتماعی تبدیل شده است که ریشههای عمیق و چندوجهی در ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و ارتباطی جامعه دارد. این پدیده نه ناشی از یک عامل، بلکه حاصل برآیند عوامل متعددی است که بنیان خانوادهها را سست کرده است.

۱- عوامل اقتصادی و معیشتی
مسائل مالی یکی از مهمترین و ریشهایترین دلایل اختلافات خانوادگی و طلاق به شمار میرود:
* فشار معیشتی: تورم، گرانی مسکن، بیکاری و هزینههای بالای زندگی مشترک، استرس و تنش زیادی را به زوجین، به ویژه طبقات کمدرآمد و جوانان وارد میکند.
* ناتوانی در تأمین نیازها: وقتی حقوق و درآمد کفاف تأمین نیازهای اولیه زندگی را نمیدهد، نارضایتیها افزایش یافته و امکان سوءتفاهمها و پرخاشگریها بیشتر میشود.
* مسکن نامناسب: نبود مسکن مستقل یا زندگی در کنار خانوادههای اصلی به دلیل مشکلات مالی، میتواند منبع بزرگی برای دخالتها و اختلافات باشد.

۲- عوامل ارتباطی و فردی
ضعف در مهارتهای زندگی مشترک و مشکلات روانشناختی زوجین، دلیل مستقیم بسیاری از جداییهاست:
* انتخاب نامناسب قبل از ازدواج: تصمیمگیریهای صرفاً احساسی، عدم شناخت کافی و عدم مشورت گرفتن از متخصصین قبل از ازدواج، منجر به انتخابهای نادرست و عدم تناسب (کفویت) در تفاهمهای فرهنگی، اقتصادی یا شخصیتی میشود.
* ضعف در مهارتهای ارتباطی و حل تعارض: بسیاری از زوجها نمیدانند چگونه به درستی با هم گفتگو کنند، فعالانه گوش دهند یا اختلافات خود را بدون پرخاشگری و بیاحترامی حل نمایند. این ضعف به مرور منجر به طلاق عاطفی میشود.
* خیانت و عدم تعهد: گسترش فضای مجازی و تغییرات فرهنگی، بستر را برای خیانتهای عاطفی یا فیزیکی فراهم کرده که یکی از علل اصلی فروپاشی خانواده است.
* افزایش فردگرایی و کاهش تابآوری: نسلهای جدید بر رضایت شخصی و استقلال تأکید بیشتری دارند و در مواجهه با مشکلات زندگی مشترک، صبر و تحمل کمتری از خود نشان میدهند و راحتتر به جدایی فکر میکنند.
.jpg)
* خشونت خانگی: خشونت کلامی، روانی یا فیزیکی، بنیان احترام متقابل را از بین برده و به طور خاص برای زنان، طلاق را به تنها راهحل تبدیل میکند.
۳- عوامل فرهنگی و اجتماعی
تغییرات سریع اجتماعی و فرهنگی در ایران، تأثیر بسزایی در افزایش آمار طلاق داشته است:
* تغییر نگرش به ازدواج و طلاق: طلاق دیگر یک تابوی بزرگ اجتماعی محسوب نمیشود و آگاهی زنان و مردان از حقوق خود، باعث شده است که افراد راحتتر به جای تحمل زندگی نامطلوب، به جدایی فکر کنند.

* دخالت خانوادهها: دخالتهای بیجای والدین و آشنایان در تصمیمگیریها و زندگی روزمره زوجین، به ویژه در سالهای ابتدایی زندگی، یکی از منابع رایج تنش است.
* تأثیر رسانهها و فضای مجازی: نمایش زندگیهای غیرواقعی و آرمانی در شبکههای اجتماعی میتواند سطح توقعات زوجین از زندگی مشترک و همسر خود را به طرز ناسالمی افزایش دهد و مقایسههای مخرب را دامن زند.
* بالا رفتن سن ازدواج: افرادی که در سنین بالاتری ازدواج میکنند، اغلب دارای شخصیتهای شکلگرفتهتر و سازگاریپذیری کمتری هستند.

راهکارهای تداوم زندگی مشترک با عشق و محبت
برای اینکه زوجین بتوانند زندگی مشترک خود را با عشق و محبت ادامه دهند، نیاز به یک تعهد مستمر به رشد فردی و رابطهای دارند:
۱- تقویت بنیانهای ارتباطی
* گفتوگوی مؤثر: یادگیری گوش دادن فعال (نه صرفاً شنیدن) و بیان احساسات و نیازها به صورت صادقانه، محترمانه و به دور از سرزنش.
* حل تعارض به جای اجتناب: باید پذیرفت که اختلافنظر بخشی طبیعی از زندگی است. زوجین باید مهارتهای مذاکره و مصالحه را بیاموزند تا بتوانند راهکارهایی را پیدا کنند که رضایت نسبی هر دو طرف را جلب کند.
* ابراز محبت و قدردانی: «خسیسی عاطفی» را کنار بگذارید. ابراز منظم محبت (کلامی و غیرکلامی) و تقدیر از تلاشهای کوچک و بزرگ همسر، حس ارزشمندی و صمیمیت را تقویت میکند.

۲- آموزش و آگاهی قبل و بعد از ازدواج
* مشاوره پیش از ازدواج: برای انتخاب درست، باید از مشاوران متخصص کمک گرفت تا ملاکهای منطقی و سازگاریهای شخصیتی، فرهنگی و خانوادگی سنجیده شود.
* آموزش مهارتهای زناشویی: شرکت در کارگاهها و مطالعه منابع معتبر برای یادگیری آیین همسرداری، مدیریت مالی مشترک، و اصول تربیت فرزند.
۳- تمرکز بر تعهد و کیفیت رابطه
* تعهد مطلق و اعتماد متقابل: حفظ مرزهای ارتباطی با جنس مخالف و ایجاد یک محیط امن بر پایه اعتماد و شفافیت کامل، اصلیترین سنگ بنای یک رابطه موفق است.
* اولویتدهی به رابطه: زمانهای دونفره باکیفیت و مستمر را برای سرگرمی، سفر و گفتگو در نظر بگیرید. این کار از بروز «طلاق عاطفی» جلوگیری میکند.
* متعادل کردن انتظارات: پذیرش اینکه هیچ فردی کامل نیست. نقاط قوت همسر را ببینید و به جای تمرکز بر تغییر همسر، بر رشد فردی و مدیریت نقاط ضعف خود تمرکز کنید.
۴- مدیریت عوامل بیرونی
* تعیین مرز با خانوادهها: زوجین باید با احترام، مرزهای مشخصی را برای جلوگیری از دخالت دیگران تعیین کنند و نشان دهند که تصمیمگیرنده نهایی زندگی مشترک خودشان هستند.
* مدیریت مالی: برنامهریزی مالی مشترک، شفافیت در درآمد و هزینهها و تلاش هر دو نفر برای مدیریت اقتصادی خانواده، میتواند تأثیر منفی مشکلات معیشتی را کاهش دهد.
انشاءالله هفته ی آینده در مورد تکنیکهای خاص گفتوگوی مؤثر در روابط زناشویی مطالب بیشتری را باهم مرور خواهیم کرد.
تهیه و تنظیم:
فاطمه موسوی، روان شناس و زوج درمانگر
شاهین نوش آبادی، مدرس و مشاور امور خانواده





