پس از وقایع اخیر و حمله ی ناجوانمردانه ی اسرائیل به خاک میهنمان، جدا از دفاع جانانه ی نیروهای مسلح که جای تقدیر و تشکر فراوان دارد، اما اتحاد، همدلی و انسجام مردم کشورمان که علیرغم نقدهای جدی که ممکن است نسبت به عملکرد حاکمیت و مسئولین داشته باشند، آنچنان مورد توجه همه حکومت ها و مردم جهان قرار گرفت که جا دارد تا در این شماره از هنر زندگی، از دید روان شناسی به پدیده ی وطن دوستی و نقش آن در داشتن استحکام شخصیت، امنیت روانی و تعادل در رفتار، مورد بررسی قرار دهیم.

عشق به وطن؛ ریشههای استحکام شخصیت و امنیت روانی
وطن، تنها یک سرزمین جغرافیایی نیست؛ بلکه هویت، تاریخ و ریشههای عمیق هر انسانی است. تعلق خاطر و عشق به وطن، فراتر از یک احساس ساده، بافت عمیق و پیچیدهای را در شخصیت و روان فرد ایجاد میکند.
تعلق خاطر به وطن و نقش آن در شکلگیری هویت
از بدو تولد، انسان در محیطی رشد میکند که فرهنگ، زبان، آداب و رسوم و تاریخ خاص خود را دارد. این محیط، همان وطن است که به تدریج در ذهن و قلب فرد ریشه میدواند و لایههای اصلی هویت او را میسازد. تعلق خاطر به وطن، به فرد احساس تعلق به یک جمع بزرگتر، یک گذشته مشترک و یک آینده واحد میدهد. این حس تعلق، به فرد کمک میکند تا خود را نه یک جزیره تنها، بلکه بخشی از یک کل عظیم ببیند.
احساس هویت ملی
عشق به وطن، هویت ملی را تقویت میکند. این هویت، به فرد چارچوبی برای درک جایگاه خود در جهان و ارتباط با دیگران میدهد. فردی که به هویت ملی خود افتخار میکند، در برابر فشارهای اجتماعی و فرهنگی خارجی مقاومتر است و کمتر دچار بحران هویت میشود.
احساس ریشهدار بودن
عشق به وطن، مانند ریشههای یک درخت است که فرد را به زمین پیوند میدهد. این ریشهها به فرد حس پایداری، ثبات و تکیهگاه میدهد. وقتی فرد بداند که ریشههایش کجاست، با اطمینان بیشتری به آینده مینگرد و در برابر چالشها خم نمیشود.

استحکام شخصیت
در حقیقت ستون فقراتی که از عشق به وطن ساخته میشود همین استحکام در شخصیت است.
عشق به وطن، به طور مستقیم بر استحکام شخصیت فرد تاثیر میگذارد و آن را تقویت میکند. این استحکام از چند طریق پدیدار میشود:
- تقویت عزت نفس
افتخار به تاریخ، فرهنگ، دستاوردها و قهرمانان وطن، عزت نفس فرد را افزایش میدهد. وقتی فرد خود را بخشی از یک ملت بزرگ و باافتخار میداند، احساس غرور و ارزشمندی میکند. این عزت نفس، او را قادر میسازد تا با چالشهای زندگی با اعتماد به نفس بیشتری روبرو شود.
- مسئولیتپذیری و تعهد
عشق به وطن، حس مسئولیتپذیری را در فرد تقویت میکند. فردی که به وطن خود عشق میورزد، خود را در قبال پیشرفت، امنیت و آینده آن مسئول میداند. این حس مسئولیت، او را به تلاش، کار و مشارکت فعال در جامعه تشویق میکند. این تعهد، به او انگیزه میدهد تا برای بهبود شرایط زندگی خود و دیگران تلاش کند.
انعطافپذیری و تابآوری
عشق به وطن به فرد تابآوری میبخشد. در زمانهای بحران، جنگ یا حوادث طبیعی، این عشق باعث میشود که مردم متحد شوند و با یکدیگر برای بازسازی و غلبه بر مشکلات تلاش کنند. این حس همبستگی و همدلی، به فرد قدرت میدهد تا از سختترین شرایط عبور کند. چنانکه همین رفتار را در وقایع اخیر در بین مردم خود شاهد بودیم.
- امنیت روانی
پناهگاهی در برابر اضطراب و سرگردانی
امنیت روانی، حالتی از آرامش، ثبات و اعتماد به نفس است که در آن فرد از اضطراب، نگرانی و احساس سرگردانی به دور است. عشق به وطن، به طور شگفتانگیزی این امنیت را فراهم میکند.

- احساس ثبات و پیشبینیپذیری
وطن، مکانی است که فرد آن را میشناسد و با آن آشناست. خیابانها، مردم، زبان و حتی بوی شهر، برای فرد آشنا و قابل پیشبینی است. این آشنایی و ثبات، به او احساس امنیت و آرامش میدهد و از اضطراب ناشی از ناشناختهها میکاهد.
- شبکه حمایتی
وطن، شبکهای از ارتباطات و حمایتهای اجتماعی را فراهم میکند. خانواده، دوستان، همسایگان و جامعهای که فرد به آن تعلق دارد، یک سیستم حمایتی قوی را تشکیل میدهند. این شبکه، در زمانهای دشواری به فرد کمک میکند و به او حس مورد حمایت بودن و تنها نبودن میدهد.
- معنای زندگی
عشق به وطن، به زندگی فرد معنا و هدف میبخشد. تلاش برای پیشرفت وطن، خدمت به مردم و حفاظت از آن، به زندگی فردی معنای عمیقتری میدهد. این حس هدفمندی، به او انگیزه میدهد و از احساس پوچی و بیمعنایی جلوگیری میکند.
در نهایت باید گفت رابطه میان عشق به وطن، استحکام شخصیت و امنیت روانی یک رابطه متقابل و ناگسستنی است و اینکه این عشق و دلدادگی به وطن، تنها یک احساس صرف نیست، بلکه یک عامل حیاتی در سلامت روان و شکلگیری شخصیتی قوی و متعادل است. این عشق، به فرد نه تنها ریشه میبخشد، بلکه بالهایی برای پرواز به سوی آیندهای روشنتر میدهد.
تهیه و تنظیم:
فاطمه موسوی، روان شناس و زوج درمانگر
شاهین نوش آبادی، مدرس و مشاور امور خانواده