اگر به پیرامون خود با دقت بیشتری توجه کنیم، در لابلای ارتباطات و گفتگوهای روزمره با افرادی روبرو می شویم که به دلیل نوع خاصی از بینش و نگرش و همچنین نشخوارهای فکری مداوم، زندگی را برای خود به جهنمی واقعی تبدیل میکنند. این افراد معمولاً در الگوهای فکری منفی گرفتار میشوند و به طور مداوم بر جنبههای ناخوشایند زندگی، اشتباهات گذشته، نگرانیهای آینده و قضاوتهای منفی درباره خود و دیگران تمرکز میکنند.
چرا و چگونه برخی از ما زندگی را برای خود تلخ می کنیم!؟
جهنم شدن زندگی از طریق افکار منفی یکی از رایج ترین گرفتاری هایی است که برخی از انسان ها خود را در آن گرفتار می کنند.
این افراد معمولاً دنیا و رویدادهای آن را از دریچه بدبینی نگاه میکنند. هر اتفاق مثبتی را موقتی یا تصادفی میدانند و همواره منتظر وقوع اتفاقات بد هستند. این نگرش باعث میشود که لذت بردن از لحظات خوب زندگی برایشان دشوار شود و همواره احساس ناامنی و اضطراب داشته باشند.

این حالت به معنای فکر کردن بیش از حد و به صورت تکراری درباره یک موضوع خاص، معمولاً یک مشکل، یک اشتباه در گذشته یا یک نگرانی برای آینده است. نشخوار فکری هیچ راهحلی ارائه نمیدهد و فقط باعث افزایش استرس، اضطراب، احساس گناه و افسردگی میشود. این چرخه معیوب فکری فرد را در یک وضعیت ذهنی منفی گیر میاندازد و انرژی روانی او را بدجوری تحلیل میبرد به گونه ای که پس از مدتی اطرافیانش نیز از دست او خسته شده و علاقه مند به ارتباط با او نخواهند بود. چرا که از منفی بافی ها و بدگویی های او به ستوه آمده اند!

از دیگر معضلاتی که می تواند زندگی را به کام افراد تلخ نماید، خود کم بینی و خودانتقادی مداوم است. این افراد معمولاً توانمندی های خود را نمی بینند یا آنها را کتمان می کنند و یا با خود بسیار سختگیرانه رفتار میکنند و به طور مداوم خود را به خاطر اشتباهات کوچک و بزرگ سرزنش میکنند. آنها استانداردهای بسیار بالایی برای خود تعیین میکنند و وقتی نمیتوانند به آنها برسند، احساس بیکفایتی و شکست میکنند. این خودانتقادی مداوم عزت نفس آنها را پایین میآورد و باعث میشود که احساس ناخوشایندی نسبت به خود داشته باشند. بسیاری از کمال گرایان چنین خصوصیاتی دارند و آنها نیز در خیلی از مواقع در این زندگی تلخکامی را تجربه می کنند.

از سوی دیگر تمرکز بر کمبودها و نقاط ضعف نیز می تواند کام انسان ها را تلخ کند. افرادی را در نظر بگیرید که به جای توجه به نقاط قوت و دستاوردهای خود بیشتر بر کمبودها و نقاط ضعفشان تمرکز میکنند. آنها معمولاً خود را با دیگران مقایسه میکنند و همواره احساس میکنند که از دیگران عقبتر هستند یا به اندازه کافی خوب نیستند. این مقایسههای ناسالم باعث ایجاد حسادت، نارضایتی و کاهش اعتماد به نفس میشود.
برخی از افراد نیز گویی عادت به پیشبینی های فاجعهآمیز و عجیب غریب دارند! این نوع تفکر شامل تصور بدترین سناریوهای ممکن برای هر موقعیتی است. یک مشکل کوچک به سرعت در ذهن این افراد به یک فاجعه بزرگ تبدیل میشود. این نوع تفکر باعث ایجاد اضطراب شدید و فلج شدن فرد در مواجهه با مشکلات میشود. در این رابطه زیاد دیده می شوند مادرانی که با کمی تأخیر بازگشتن فرزندشان از مدرسه یا محل کار، دهها نوع پیش بینی فاجعه بار و افکار آشفته به سراغشان می آید و از این طریق زندگی را برای خود جهنم می کنند!

یادمان باشد که باورهای غیرمنطقی و سختگیرانه نیز می تواند زندگی را بر انسان ها تلخ گرداند. این دسته از افراد معمولاً باورهای غیرمنطقی و انعطافناپذیری درباره خود، دیگران و دنیا دارند. برای مثال، آنها ممکن است باور داشته باشند که "همه باید مرا دوست داشته باشند" یا "اگر اشتباه کنم، آدم بیارزشی هستم." وقتی واقعیت با این باورها همخوانی ندارد، دچار ناراحتی و سرخوردگی میشوند.
برخی دیگر از افراد از موقعیتهای مختلف زندگی بی مورد اجتناب می کنند ! شاید به دلیل ترس از شکست، قضاوت شدن یا تجربه احساسات ناخوشایند، این افراد ممکن است از موقعیتهای اجتماعی، شغلی یا حتی فعالیتهای لذتبخش نیز اجتناب کنند. این اجتناب به مرور زمان دایره زندگی آنها را محدودتر میکند و احساس تنهایی و انزوا را در آنها افزایش میدهد.
اجازه دهید تا پیامدهای چنین بینش ها و نگرشهایی که باعث تلخ شدن زندگی می شوند و همچنین راه های رهایی از این نوع نگاهها را در هفته آتی مورد بررسی قرار دهیم.
تهیه و تنظیم:
فاطمه موسوی، روان شناس و زوج درمانگر
شاهین نوش آبادی، مدرس و مشاور امور خانواده