در دوران صدارت مرحوم دکتر محمد مصدق مقررشد برخی از اراضی تهران بر اساس اسلوبهای شهرسازی نوین ساخته شود و به مناطق مسکونی شهر تهران منضم گردد که اراضی نازیآباد هم در این شمار بود؛ لیکن دولت دکتر مصدق مستعجل بود و نتوانست طرح و مصوبه خود را ، خود ، عملیاتی کند و دولت های پس از آن ، مصوبه و طرح مزبور را پی گرفتند.
بخش دوم
در بخش گذشته ، درباره سابقه محله نازی آباد و سبب نامگذاری آن مطالبی عرضه شد. در پایان یادداشت، به خروج نازی آباد، از یک آبادی و قریه به یک محله اشاره گردید.
گفته شد که در دوران صدارت مرحوم دکتر محمد مصدق مقررشد برخی از اراضی تهران بر اساس اسلوبهای شهرسازی نوین ساخته شود و به مناطق مسکونی شهر تهران منضم گردد که اراضی نازیآباد هم در این شمار بود؛ لیکن دولت دکتر مصدق مستعجل بود و نتوانست طرح و مصوبه خود را ، خود ، عملیاتی کند و دولت های پس از آن ، مصوبه و طرح مزبور را پی گرفتند.
در این میان "مهندس علی اکبر معین فر" عهدهدار مسئولیت سنگینی شد و به عنوان قائم مقام شهردار تهران در نازی آباد ، کار ساخت و ساز این محله را، از مراحل ابتدایی تا نهایی، پی گرفت.
در سال ۱۳۸۶ توفیق این را داشتم که همراه با یکی از رفقا در خیابان نیاوران وارد آپارتمان جمع و جوری شوم که تنها یک ساکن داشت و او کسی نبود جز مهندس معین فر.
ظاهراً خانواده وی در ایران زندگی نمی کردند ولی عرق وطن سبب شده بود که این عزلت نشین، جلای وطن نکند و زندگی سخت دوران کهنسالی خود را در تنهایی سپری کنند ولی از دلبستگی ها و وابستگی های میهنی اش فرو نکاهد که "حب الوطن من الایمان".
در زدیم، خودش با عصا آمد، در را باز کرد؛ خوشامد گفت و خودش چای و شیرینی و شکلات آورد و کنارمان نشست.
در همان خوش و بش ابتدایی، متوجه شدیم که سینه اش مالامال تجربه و عشق و درد بود.
بخشی از سخنانش را به یاد دارم و پارهای از آن دچار نسیان و فراموشی شده است.
خوشبختانه گفتوگوی ما درباره محله نازی آباد ضبط شد که بدون هیچگونه دخل و تصرفی آماده گردید.
به سبب طولانی بودن گفتگو ناچارم متن آن را در چند بخش تقدیم عزیزان کنم. ذیلاً اولین بخش آن عرضه میشود.
* ذکر این نکته خالی از فایده نخواهد بود که این گفتگو، تاکنون منتشر نشده است و برای نخستین بار در سایت "نازی آبادی ها" تقدیم عزیزان می شود. بدیهی است هرگونه بهره برداری از آن با ذکر نام سایت بلامانع خواهد بود.
مصاحبه با آقای مهندس علیاکبر معینفر ـ 87/05/21
مهندس علیاکبر معینفر در سال 1307 در محلۀ مولوی تهران به دنیا آمد. دوران تحصیل را از ابتدایی تا آموزش عالی در تهران گذراند. در سال 1338 با دعوت و به هزینۀ «پروفسور نایتو» برای دورۀ تکمیلی رشتۀ مهندسی زلزله وارد دانشگاه «واسه وای» ژاپن شد. پس از بازگشت، مدت کوتاهی در سازمان مسکن فعالیت داشت؛ سپس به استخدام سازمان برنامه و بودجه درآمد و تا پیروزی انقلاب اسلامی در آنجا به فعالیت مشغول بود. وی جزء مؤسسان انجمن اسلامی مهندسین بهشمار میرود. «معینفر» پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا به معاونت نخستوزیر و ریاست سازمان برنامه و بودجه و سپس توسط «مهندس بازرگان» به عنوان اولین وزیر نفت جمهوری اسلامی منصوب گردید. پس از استعفای دولت موقت، به عنوان نمایندۀ مردم تهران در دورۀ اول مجلس شورای اسلامی به ایفای وظیفه پرداخت. بعد از پایان فعالیت دورۀ اول مجلس شورای اسلامی بازنشسته شد. در حال حاضر برخی کارهای مشاورهای فنی ساختمان را انجام میدهد.
ضمن عرض تشکر؛ قبل از هر چیز خلاصهای از بیوگرافی خودتان را بفرمایید.
بنده در سال 1307 در خیابان اسماعیل بزاز آن زمان که بعد به نام مولوی تغییر پیدا کرد، کوچه ستون سنگی متولد شدم. پدرم کاسب بود. فارغ التحصیل رشتۀ مهندسی ساختمان دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال 1330 هستم. مدتی هم در ژاپن دورۀ تکمیلی مهندسی زلزله را گذراندم.
خدمات اداریام از شرکت ملی نفت شروع شد. از زمانی که توسط «دکتر محمد مصدق» نفت، ملی شد. بعد در بانک ساختمانی فعالیت میکردم. در زمان نخستوزیری «دکتر علی امینی» که سازمان مسکن تأسیس شد، در دورۀ کوتاهی هم آنجا بودم. بعد از آن به سازمان برنامه و بودجه رفتم و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی در آنجا اشتغال داشتم. ضمن اینکه در دانشگاههای مختلف هم تدریس میکردم. در سال 1335 ازدواج کردم که حاصل آن چهار فرزند؛ سه پسر و یک دختر بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا مسئولیت سازمان برنامه و بودجه را بر عهده داشتم. بعد از آن وزیر نفت بودم که تا قبل از تشکیل دور اول مجلس شورای اسلامی، وزارت نفت را عهدهدار بودم. پس از استعفای دولت موقت به عنوان نمایندۀ تهران در دور اول مجلس شورای اسلامی انتخاب شدم. پس از پایان دور اول مجلس شورای اسلامی بازنشسته شدم و در حال حاضر برخی کارهای مشاورهای فنی ساختمان را انجام میدهم.
سابقۀ فعالیت سیاسی قبل از انقلاب خود را بفرمایید.
من عضو انجمن اسلامی مهندسین بودم که در کنار سایر دوستان فعالیت سیاسی هم داشتم.
در صورت امکان ابتدا اجمالی از وضعیت آن زمان تهران را بفرمایید سپس به محله نازیآباد بپردازید.
به دلیل اینکه قرار است دربارۀ نازیآباد صحبت کنیم باید برگردیم به سالهای 29 و 30. یعنی حدود 57 سال قبل ( مصاحبه در سال 1387 انجام شده است). آن زمان تهران شهر محدودی بود. بیش از چهار محله نداشت. که عبارت بودند از چاله میدان، سنگلج، ناصرخسرو و عود لاجان. خیابان سعدی که با این عظمت الآن پایین شهر تهران قرار گرفته، آن زمان به نام خیابان لختی معروف بود؛ زیرا شبها اگر کسی از آنجا عبور میکرد، لختش میکردند.
پس از مدتی در سالهای 26 و 27 به علت اینکه دولت، مالک منطقه یوسف آباد بود و آنجا در اختیار وزارت دارایی قرار داشت، این وزارتخانه زمینهای آنجا را بین کارمندان دولت تقسیم کرد. کمکم آنجا را ساختند. بنابراین ابتدا از آن منطقه، تهران توسعه پیدا کرد. بعد از آن ورثه «وثوقالدوله» دهی را که در منطقۀ دولاب داشتند، تقسیم کردند و به نام «تهران نو» معروف شد. در آنجا تا حدودی شهرسازی منظم صورت گرفت. عدهای که به دنبال تهیۀ زمین ارزان قیمت بودند به آنجا میرفتند. تا اینکه میرسد به سال 1330 دوران نخستوزیری مرحوم «دکتر محمد مصدق». آن زمان نه مقرراتی وجود داشت و نه وزارت مسکنی بود. بنابراین جایی برای تأسیسات شهری وجود نداشت.
مرحوم «مصدق» از اختیارات قانونی که داشت، استفاده کرد و برای تولیت کار مسکن در کشور، بانک ساختمانی را تأسیس نمود. قبل از آن از زمان «رضاشاه» فقط یک بانک رهنی وجود داشت که به مردم برای احداث ساختمان وام میداد. این بانک بعدها به بانک مسکن تغییر نام پیدا کرد. به هر حال بانک ساختمانی تولیت کار مسکن و ساختمان را بر عهده گرفت. مرحوم «دکتر مصدق» زمانی به این اقدام دست زد که دست دولت خالی بود. سرمایۀ بانک ساختمانی همان تعداد زمینهایی بود که در اختیار دولت قرار داشت. پولی در کار نبود. سپس تولیت کار مربوط به منطقه یوسف آباد را بر عهدۀ بانک ساختمانی گذاشت.
نازیآباد در آن زمان قریهای بود که سگهای آن ضرب المثل بود. اگر کسی پرخاشگری میکرد و هیچ حرف حسابی سرش نمیشد میگفتند چرا مثل سگ نازیآباد شدی؟! نه دوست میشناسی و نه دشمن. آن زمان نازیآباد متعلق به بیمه بود که مرحوم «دکتر مصدق» آن را جزء سرمایه بانک ساختمانی قرار داد. مقداری از اراضی نظام آباد هم باقی مانده بود و اراضی دیگر زمین بزرگ مواتی در شرق تهران به نام منطقه نارمک بود. دیگر چیز دیگری در کار نبود مرحوم «مصدق» رئیس و مدیرعامل بانک ساختمانی را هم «مهندس علی قلی بیانی» تعیین کرد.
قرار شد ایشان اراضی را که در اختیار بانک بود ابتدا نقشهبرداری و نقشۀ مناسب شهرسازی تهیه نماید و بین مردم به قیمت مناسب تقسیم کند. آن زمان زمینهای نازیآباد به قیمت متری سی ریال و زمینهای نارمک متری چهل ریال واگذار شد.
ادامه دارد ....